خاندان انتظام وزیریخاندان انتظام وزیری از جمله خاندانهای دوران پهلوی هستند که عموما گرایش به تصوف داشتند و با این حال از صاحبمنصبان و ملاکین بزرگ در دوران خود به شمار میرفتند. ۱ - اعضای مهم فراماسونرهاهمچنین برخی از افراد این خاندان به جهت تحصیل و اعتبار توانستند به مقامات مهم حکومتی برسند. مهمترین افراد این خاندان محمد انتظام وزیری و دو پسرش عبدالله و نصرالله بود. از پیشینه این خاندان اطلاع چندانی در دسترس نیست و شخص سرشناسی از اجداد ایشان در زندگینامه این افراد پیدا نشد و حضور سیاسی این خاندان از زمان سیدمحمد انتظاموزیری شروع میگردد. این سه نفر از اعضای مهم فراماسونرها نیز بودند. درباره حضور محمد انتظاموزیری در فراماسون، نصرالله انتظام پسر وی در کتاب خاطرات خود به عضویت خود و پدرش در فراماسونری اشاره میکند و مینویسد: «روزی در ضمن صحبت گفتم عدهای از ما بدگویی میکنند و ما را فراماسون میخوانند و اعلیحضرت هم گفته آنها را تکرار میفرمایند. دو روز بعد فروغی پرسید فلانی منظورتان از اشارهای که آن روز راجع به فراماسونری کردید چه بود؟. .. جواب دادم چیز مهمینبود اعلیحضرت یک بار به طور کنایه این نکته را فرمودند و من هم عرض کردم، خوبست این شکایت را به دیگری بفرمائید. زیرا اگر فراماسون بودن گناه باشد، پدر من هم بود..». [۱]
انتظام، نصرالله، خاطرات نصرالله انتظام، به کوشش محمدرضا عباسی و بهروز طیرانی، تهران، دفتر پژوهش و انتشارات، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص۱۸۰-۱۸۱.
همچنین اسماعیل رائین در کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران مینویسد: «... بقیه یکصد و چهار نفر، عضو لژهای چهارگانه هستند که در بعضی از لژها، شش نفر زیر در دو لژ عضویت دارند. ۱- نصرالله انتظام و مهندس رضا کیوانی، در لژهای مهر و وفا... ۳- عبدالله انتظام و دکتر جمشید مفخم در لژهای وفا و صفا،..». [۲]
رائین، اسماعیل، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۵۷، ج۳، ص۵۴۰.
۲ - انتظامالسلطنهسید محمد انتظاموزیری معروف به انتظامالسلطنه در سال۱۲۵۰ (ه. ش) در شهر تهران به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه دارالفنون تهران گذراند و توانست در این مدرسه به تحصیل زبان فرانسه بپردازد؛ وی همچنین فنون نظامی را آموخت. وی از جمله متملکین بزرگ شهر تهران بود و معروف بود که باغی در امیریه داشت که بیش از پنجاه هزار متر مربع وسعت داشت. [۳]
عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامیمعاصر ایران، تهران، نشر گفتار، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج۱، ص۲۲۸.
سیدمحمد انتظام وزیری پس از آشنایی با ظهیرالدوله، انجمن اخوت را بنا کرد که از افراد صوفی تشکیل شده بود. وی در این انجمن نایب رئیس انجمن بود و پس از فوت ظهیرالدوله، انتظام وزیریالسلطنه به ریاست انجمن برگزیده شد. همزمان با حاکمیت ظهیرالدوله بر تهران، وی از وجود انتظام وزیریالسلطنه در اداره شهر استفاده برد و سمت ریاست نظمیه را برعهده وی گذاشت. همچنین وی از اعضای فراماسونری قدیم بود و در احیای فراماسونری نقش داشت.۳ - عبدالله انتظاموزیریعبدالله انتظام وزیری فرزند سیدمحمد انتظامالسلطنه در سال ۱۲۷۵ (ه. ش) در شهر تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات مقدماتی را در مدارس تهران گذراند و سپس برای تکمیل تحصیلات به آمریکا رفت و در دانشگاه سال آمریکا تحصیلات خود را به اتمام رساند. عبدالله انتظاموزیری با فرح زند انصاری، نوه دختری مشاورالممالک انصاری ازدواج نمود و از وی صاحب دو فرزند شد. [۴]
مسعود انصاری، عبدالحسین، خاطرات سیاسی و اجتماعی (مروری بر پنجاه سال تاریخ)، تهران، انتشارات علمی، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۵۵۳.
۳.۱ - فعالیت هادر سال ۱۲۹۶ (ه. ش) به ایران بازگشت و به کار در وزارت امور خارجه پرداخت. مدتی نیز به عنوان نایب سفیر ایران در آمریکا بود؛ بعد از آن به عنوان نایب اول سفارت در ورشو لهستان رفت. سپس نایب سفیر ایران در سویس بود. بعد از آن در کنسول پراک در چکسلواکی بود. مدتی نیز کاردار سفارت ایران در برن سویس بود. از ماموریتهایی که عبدالله انتظام عهدهدار آن شد، ارتباط با آلمانها در سال ۱۳۲۰ (ه. ش) در زمان حضور برخی از جاسوسان آلمانی در ایران بود؛ وی در این زمان، مامور ارتباط با آلمانها برای محدودکردن دامنه فعالیت آنها و جلوگیری از اخلالشان در برنامههای دولت بود. [۵]
بهنود، مسعود، از سیدضیاء تا بختیار، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ سوم، ۱۳۶۹، ص۱۸۰.
وی پس از اینکه مدتی در سفارتخانهها و کنسولهای مختلف در کشور آمریکا و چند کشور اروپایی مشغول بود، به ایران بازگشت و به سمت رئیس اداره سوم سیاسی و متصدی اداره جامعه ملل منصوب شد و یکی از وظایف وی در این زمان، سامان دادن به اوضاع آلمانیهای مقیم ایران و تحویل آنها به دولت انگلیس بود. [۶]
مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، انتشارات علمی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴، ج۷، ص۴۱۷ – ۴۲۹ به نقل از نوزدهمین شماره سالنامه دنیا.
در دوران نخستوزیری مرتضیقلی سهامالسلطان بیات، مدتی وزیر راه بود. [۷]
هروی، مهدی و سمیعی، احمد، ۲۲ نخست وزیر در ۳۷ سال، تهران، نشر نوگل، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص۴۶۲.
وی در سال ۱۳۲۵ (ه. ش) توانست به وزیرمختاری ایران در کشور لهستان دست یابد و به آن کشور مسافرت نمود. علاوه بر آن در شهریور ۱۳۲۸ (ه. ش) به وزیرمختاری ایران در لاهه منصوب شد. [۸]
عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، نشر گفتار، چاپ سوم، ۱۳۷۴، ج۱، ص۴۲۵.
در سال ۱۳۳۰ (ه. ش) و با انتخاب شدن حسین علاء به نخستوزیری، به وزارت امور خارجه منصوب شد. [۹]
هروی، مهدی و سمیعی، احمد، ۲۲ نخست وزیر در ۳۷ سال، تهران، نشر نوگل، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص۴۷۲.
وی مدت دو ماه در آن سمت بود و پس از آن، کابینه حسین علاء سقوط کرد؛ در کابینه دکتر مصدق، به عنوان مشاور وزیر، در وزارت خارجه باقی ماند. [۱۰]
عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامیمعاصر ایران، تهران، نشر گفتار، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج۱، ص۲۲۷.
۳.۲ - خوشگذرانی هادر کابینه سپهبد فضلالله زاهدی وزیر امور خارجه بود و همچنین در دوره دوم نخستوزیری حسین علاء مجددا به وزارت امور خارجه منصوب گشت؛ [۱۱]
هروی، مهدی و سمیعی، احمد، ۲۲ نخست وزیر در ۳۷ سال، تهران، نشر نوگل، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص۴۷۶ - ۴۷۷.
در برخی از روزنامهها درباره خوشگذرانی عبدالله انتظام درباره تصدی وزارت امور خارجه مطالبی نوشته میشد: «وزیر خارجه ایران، عبدالله انتظام، مرتب در جراید از محافل عشرت و خوشگذرانی وی در کشورهای اروپائی بحث و تمجید میکنند و به جای این که در صحنه سیاست باشد، از معشوقههای او یاد میکنند و از علاقه او به سفارت رم به جای وزارت خارجه صحبت است! » [۱۲]
مجله آشفته، سال ۳۴، شماره ۴۴.
۳.۳ - اخراج از شرکت نفتسپس به عنوان وزیر مشاوره در دولت باقی ماند و بعد از مدتی به عنوان معاون نخستوزیر نیز مشغول به کار در کابینه بود. وی پس از آن به شرکت ملی نفت ایران رفت و به جای سهامالسلطان بیات که فوت کرده بود، به سمت ریاست هیئت مدیره و مدیرعاملی شرکت منصوب شد. [۱۳]
شکوری، ابوالفضل، فرهنگ رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران، تهران، انتشارات عالمه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۶۲.
در زمان حضور وی در شرکت نفت، برخی شرکتهای ایتالیایی و آمریکایی به حفر چاههای اکتشافی نفت، در آبهای خلیج فارس و در خشکی پرداختند. [۱۴]
سالنامه دنیا، شماره هفدهم، سال ۱۳۴۰، ص۱۵۳، مقاله پیشرفتهای صنعت نفت در سالی که گذشت، نوشته عبدالله انتظام.
وی در سال ۱۳۴۲ (ه. ش) به خاطر انتقاداتی که به شاه و دولت علم نمود از شرکت نفت اخراج شد. [۱۵]
مرکز بررسی اسناد تاریخی، رجال عصر پهلوی (دکتر منوچهر اقبال) به روایت اسناد ساواک، تهران، انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۱۳۰.
۳.۴ - تاسیس انجمن اخوتاز جمله اقدامات عبدالله انتظاموزیری تاسیس انجمن اخوت به همراه برخی از دیگر کسانی که مانند وی به تصوف گرایش داشتند، بود. وی مدتی نیز به ریاست انجمن برگزیده شد. در ماجرای قیام۱۵خرداد مردم قم و تهران، بسیاری از مردم به شهادت رسیدند؛ عبدالله انتظاموزیری و حسین علاء که در آن زمان وزارت دربار را به عهده داشت، از کشتار مردم ابراز ناراحتی کردند. انتظام به همراه گلشائیان به دربار شاه رفت و عزل اسدالله علم را خواستار شد. [۱۶]
الموتی، مصطفی، بازیگران سیاسی از مشروطیت تا سال ۱۳۵۷، لندن، چاپ پکا، چاپ اول، ۱۳۷۴، ج۳، ص۵۲.
به همین جهت از رژیم کنار گذاشته شدند: «در دومین روز شورش و تظاهرات پردامنهای که در جریان عزاداری ماه محرم و به دنبال بازداشت آیتالله خمینی در ژوئن ۱۹۶۳ روی داد و طی آن خون هزاران نفر به زمین ریخته شد، عالیجناب حسین علاء که در آن موقع وزیر دربار شاهنشاهی بود، از عواقب این کاراندیشناک شد و مصلحت آن دید که نگرانیهای خود را با جمعی از رجال معمر در میان بگذارد. او چند تن از برجستهترین نخبگان سیاسی ایران را که عبدالله انتظام، سردار فاخر حکمت و ژنرال مرتضی یزدانپناه از آن جمله بودند، نزد خود فراخواند و با آنان به مشورت پرداخت. همه آنها متفقالرای بودند که شدت عمل و ریختن خون کسانی که تنها شعارشان اعتراض به دستگیری و بازداشت یک راهب مذهبی است، به صلاح اعلیحضرت نیست... این چهار خدمتگذار صدیق شاه، برای بیان نظریات خود، به وسیله حسین علاء تقاضای شرفیابی کردند و نگرانیهای خود را با شاه در میان گذاشتند. جزئیات آنچه در این شرفیابی فوری رخ داد، فاش نشده، ولی قدر مسلم این است که شاه از این که عدهای از خدمتگزاران او، هر چند که هر چهار تن مردان نخبه و برجستهای بودند، به خود اجازه دادهاند به او درس حکومت بدهند، خشمگین شد و آنان را از پیش خود راند. نتیجه این جسارت برکناری علاء از وزارت دربار، خانهنشین شدن انتظام رئیس شرکت ملی نفت، جلوگیری از تجدید انتخاب سردار فاخر حکمت به نمایندگی و ریاست مجلس و استعفای ژنرال یزدانپناه از ریاست بازرسی شاهنشاهی بود...» . [۱۷]
طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، تهران، نشر علم، چاپ دوم، ۱۳۷۳، ص۲۹۸-۲۹۹ به نقل از کتاب نخبگان سیاسی در ایران نوشته ماروین زونیس.
۳.۵ - مشاور هویدادر زمان نخستوزیری امیرعباس هویدا، به جهت اینکه نخستوزیر در زمان خدمت در شرکت نفت کارمند انتظاموزیری بود، عبدالله انتظام از مشاوران هویدا شد و از طریق وی با دولتمردانی که باید آشنا شود، ارتباط برقرار مینمود. [۱۸]
هروی، مهدی و سمیعی، احمد، ۲۲ نخست وزیر در ۳۷ سال، تهران، نشر نوگل، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص۲۴۰.
وی تا سال ۱۳۵۷ (ه. ش) از مشاغل دولتی معزول بود. در این سال شاه اشخاصی را برای نخستوزیری در ایام بحرانی در نظر داشت که از جمله این افراد غلامحسین صدیقی بود؛ وی برای اعلام شرایط خود برای نخستوزیری، عبدالله انتظاموزیری را نیز همراه خود به دربار شاه آورد و به همراه هم طی سه نوبت با شاه ملاقات و گفتگو کردند. ولی بالاخره شاه شاپور بختیار را به نخستوزیری تعیین نمود. پس از آن عبدالله انتظاموزیری مجدد به مدیریت شرکت ملی نفت ایران منصوب شد. [۱۹]
عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامیمعاصر ایران، تهران، نشر گفتار، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج۱، ص۲۲۷.
در این دوره شاه هر روز حضورا یا با تلفن با انتظام و دکتر امینی ملاقات و گفتگو مینمود و به مشورت با آنها میپرداخت. [۲۰]
طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، تهران، نشر علم، چاپ دوم، ۱۳۷۳، ص۴۳۸.
در تاریخ ۲۳ دیماه ۱۳۵۷ (ه. ش) عبدالله انتظام وزیری از جمله افرادی بود که به شورای سلطنتی انتخاب گردید؛ اعضای این شورا این افراد بودند: شاهپور بختیار نخست وزیر، محمد سجادی و جواد سعید روسای دو مجلس، علیقلی اردلان وزیر دربار، علیآبادی دادستان کل اسبق، محمد وارسته، سید جلال تهرانی، عبدالله انتظام رئیس شرکت نفت و ارتشبد قرهباغی رئیس ستاد؛ [۲۱]
مدنی، سید جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامیوابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ سوم، بیتا، ج۲، ص۴۲۴.
ولی این شورا عمری نداشت و نتوانست در جهت جلوگیری از انقلاب اسلامیکاری انجام دهد. عبدالله انتظاموزیری در دوم فروردین ماه سال ۱۳۶۲ (ه. ش) از دنیا رفت. [۲۲]
شکوری، ابوالفضل، فرهنگ رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران، تهران، انتشارات عالمه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۶۲.
۴ - نصرالله انتظاموزیرینصرالله انتظام وزیری فرزند سیدمحمد انتظاموزیری (انتظامالسلطنه) در سال ۱۲۷۷ (ه. ش) در شهر تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه آلمانی تهران به پایان برد و سپس به مدرسه حقوق و علوم سیاسی وارد شد [۲۳]
عامری، هوشنگ، از رضاشاه تا محمدرضا پهلوی مشاهدات میرزا جوادخان عامری (معین الممالک)، تهران، نشر کتاب پارسه، چاپ اول، ۱۳۸۷، ص۲۱.
و پس از فارغالتحصیلی به وزارت خارجه رفت و در آنجا مشغول به کار گردید. پس از آن به سمت نایب سفارت ایران در انگلیس و سپس نایب سفارت ایران در سویس منصوب شد. وی سپس به ایران بازگشت و به ریاست اداره سوم سیاسی برگزیده شد. نصرالله انتظام در سال ۱۳۱۸ (ه. ش) به ریاست تشریفات دربار منصوب شد. [۲۴]
مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، انتشارات علمی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴، ج۷، ص۹۵.
[۲۵]
مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، انتشارات علمی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴، ج۷، ص۳۲۲.
جواد عامری (معین الممالک) خود را واسطه در انتخاب نصرالله انتظام به ریاست تشریفات دربار معرفی میداند:«من به اخلاق و روحیات نصرالله انتظام آشنایی بسیار داشتم. چون ایشان علاوه بر اینکه در مدرسه حقوق از شاگردان من بود، در وزارت خارجه هم چند سالی با من از نزدیک کار کرده بود. از این گذشته، انتصاب ایشان به ریاست تشریفات وزارت دربار را هم من باعث شده بودم. جریان از این قرار بود که وقتی آقای مظفر اعلم وزیر امور خارجه بود و من معاونت وزارت خارجه را عهدهدار بودم، یک روز که ایشان از شرفیابی برگشت، به من گفت "امروز اعلیحضرت از دست رئیس تشریفات دربار به قدری عصبانی شدند که امر به اخراج فوری او دادد و از من خواستهاند که هر چه زودتر یک نفر از اعضای وزارت خارجه را که برای ریاست تشریفات مناسب باشد به ایشان معرفی کنم و چون من اعضای وزارت خارجه را آن طور که باید و شاید نمیشناسم، خواهش میکنم شما مطالعه کنید و کسی را که بتواند از هر جهت رضایت خاطر اعلیحضرت را فراهم کند، به من معرفی کنید تا به عرض اعلیحضرت برسانم. " من هر چه فکر کردم هیچ کس جز نصرالله انتظام را که در آن زمان ریاست اداره سوم سیاسی وزارت امور خارجه را برعهده داشت، مناسب ندانستم و او را برای این کار به آقای اعلم معرفی کردم و خوشبختانه شاه هم از این انتخاب نهایت رضایت را داشت.» [۲۶]
مصاحبه نوزدهمین شماره سالنامه دنیا با میرزا جوادخان عامری، ص۲۳-۲۵ به نقل از کتاب از رضاشاه تا محمدرضا پهلوی، نوشته هوشنگ عامری.
۴.۱ - اقدامات مهماز جمله اقدامات مهم نصرالله انتظام در زمان ریاست تشریفات دربار، ماموریت آوردن محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) به دربار بود که وی توانست ذکاءالملک را به دربار آورد و شاه نیز فروغی را به عنوان نخستوزیر بعدی معرفی نمود. [۲۷]
اعظام قدسی (اعظام الوزاره)، حسن، خاطرات من یا تاریخ صدساله، تهران، چاپ کارنگ، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۲، ص۸۷۲.
[۲۸]
هروی، مهدی و سمیعی، احمد، ۲۲ نخست وزیر در ۳۷ سال، تهران، نشر نوگل، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص۱۵ - ۱۶.
وی در زمان فرار رضاخان به خارج از کشور به جهت حمله نیروهای خارجی به ایران در دربار حضور داشت و ماجرای خروج شاه را به صورت خاطره این چنین بیان مینماید: «روز قبل یک مخبر آمریکایی به توصیه وزیر مختار آمریکا از من وقت ملاقات خواسته بود. چون شاه خوش نداشت که بیگانگان غیررسمیرا در دفترم بپذیرم، ساعت هشت و نیم صبح در مهمانخانه دربند به او وقت ملاقات داده شد. تقاضا داشت مصاحبهای با اعلیحضرت بنماید. همین که ملاقات برگزار شد، عازم شهر گردیدم. به در کاخ که رسیدم دیدم باز اتومبیلهای اسکورت که علامت سفر شاه بود، منتظرند. سراسیمه از شکرائی رئیس دفتر دربار پرسیدم: مگر چه خبر است؟ گفت: دارند میروند. با عجله وارد باغ شدم و همه را مات و مبهوت و بعضیها را با چشمهای اشکآلود یافتم. معلوم شد چند دقیقه قبل شاه حرکت کرده است. در دل به مخبر آمریکایی لعنت فرستادم که مرا از این لحظه تاریخی محروم ساخت. میخواستم به چشم ببینم در آن دقیقه شاه چه حالی داشته است. خونسردی و متانت جبلی را از دست داده بود یا نه؟. ..» . وی همچنین در ادامه از فرار امیران ارتش که بعضی از آنان با چادر زنانه گریختند و پایتخت را ترک کردند، یاد میکند. از دست به دامان شدن رضاشاه به روزولت و حوادث بیست و سه روز نگرانی و اضطراب در دربار سخن به میان میآورد. [۲۹]
ستایش، محمود، برگی از تاریخ معاصر، تهران، نشر ورجاوند، چاپ اول، ۱۳۸۲، ص۲۱ – ۲۴.
۴.۲ - مشاور اسد الله علمدر سال ۱۳۲۰ (ه. ش) و با شروع به کار کابینه دوم علی سهیلی به وزارت بهداری برگزیده شد؛ در زمان نخستوزیری قوامالسلطنه به وزارت پست و تلگراف و تلفن رفت و وزیر شد. سپس در زمان تشکیل کابینه محمد ساعد مراغه در سال ۱۳۲۳ (ه. ش) به وزارت راه منصوب شد. [۳۰]
عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامیمعاصر ایران، تهران، نشر گفتار، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج۱، ص۲۲۸.
در کابینه مرتضی قلیبیگ سهامالسلطان بیات برای مدت کوتاهی وزیر امور خارجه بود؛ [۳۱]
شکوری، ابوالفضل، فرهنگ رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران، تهران، انتشارات عالمه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۶۲.
وی در آذرماه ۱۳۲۳ (ه. ش) از وزارت راه به وزارت امور خارجه رفت و در اواخر اسفند همان سال از وزارت امور خارجه کنارهگیری کرد. [۳۲]
عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، نشر گفتار، چاپ سوم، ۱۳۷۴، ج۱، ص۳۷۳ - ۳۷۴.
وی همچنین در سال ۱۳۴۱ (ه. ش) در کابینه اسدالله علم، وزیر مشاور بود. [۳۳]
هروی، مهدی و سمیعی، احمد، ۲۲ نخست وزیر در ۳۷ سال، تهران، نشر نوگل، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص۴۸۲.
[۳۴]
شکوری، ابوالفضل، فرهنگ رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران، تهران، انتشارات عالمه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۶۲.
مدتی نیز وزیر خارجه بود. پس از خروج از وزارت خارجه، به عنوان سفیر کبیر ایران در فرانسه، به پاریس رفت. [۳۵]
اعظام قدسی (اعظام الوزاره)، حسن، خاطرات من یا تاریخ صدساله، تهران، چاپ کارنگ، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۲، ص۱۱۸۱.
پس از آن مدتی نیز به سفیر کبیری ایران در آمریکا منصوب شد. همچنین مدتی نیز سفیر ایران در انگلیس بود. وی در زمان حضور در خارج از کشور، به ریاست هیئت نمایندگی ایران در مجمع عمومیسازمان ملل متحد نیز انتخاب گردید و در طی حضور در این سازمان ماموریتهای فراوانی را انجام داد. از جمله این ماموریتها میتوان به این موارد اشاره نمود: نمایندگی ایران در کنفرانس سانفرانسیسکو، حضور در کمیته اجرائی کمیسیون مقدماتی سازمان ملل متحد در لندن، ریاست اتحادیه طرفداران ملل متحد، نمایندگی ایران در شورای امنیت و کمیسیون خلع سلاح. همچنین وی از اعضای ایرانی شرکت کننده در جلسات شورای جامعه ملل برای رسیدگی به اختلاف ایران و انگلیس در مورد لغو امتیاز قرارداد دارسی به شمار میرفت. در سال ۱۳۲۹ (ه. ش) نصرالله انتظام رئیس هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل به ریاست مجمع عمومیسازمان ملل انتخاب شد. [۳۶]
زاهدی، اردشیر، خاطرات اردشیر زاهدی، تهران، نشر کتابسرا، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۲۱۹.
[۳۷]
شکوری، ابوالفضل، فرهنگ رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران، تهران، انتشارات عالمه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۶۲.
نصرالله انتظاموزیری پس از بازگشت به ایران بازنشسته شد و در هیچ یک از کارهای اجرایی حضور نیافت. وی در سن ۸۳ سالگی در سال ۱۳۶۰ (ه. ش) در تهران در گذشت. [۳۸]
عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامیمعاصر ایران، تهران، نشر گفتار، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج۱، ص۲۲۹
۵ - پانویس
۶ - منبعسایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «خاندان انتظام وزیری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۰۳. |